پارسه

خوشحالم

البته نتونستم خونه تکونی مو کامل کنم

از امروز پرانرژی درس خوندن رو به یاری خدا شروع می کنم

سال نو

ایده ی نو

سر این که آجیل سر سفره باشه یا نباشه تو لحظه ی تحویل سال ، بحث مون شد

نه دعای سال نو یی خوندم

نه آرزویی ...

نتونستم خشمم رو کنترل کنم

از هر کوفتی کوفت تر شد!

ناراحتم چه لحظات خوشی رو از خودم و خانواده م دریغ کردم

فقط کاش می تونستم میان بر های خوشبختی رو در دسترس تر بگذارم 

و بتونم

تفاوت های جدی فرهنگی بین مون رو یک جور بهتر مدیریت کنم

تا حالا که چندان موفق نبودم

عصر با بچه ها رفتیم حیاط 

هوای بهاری سر حال شون کرد

دوست داشتم یک طوری جبران بی حوصلگی سال تحویل رو براشون می کردم

خودم هم کج دار و مریض یک ساعتی زبان تخصصی پوران پژوهش رو خوندم

بعید امروز مهمون داشته باشیم. ..

تصمیم داشتم لحظه ی تحویل سال پروپزال ش رو کامل کنم و بعنوان کادو بهش بدم

اما نشد

اولا که نرسیدم کاملش کنم

دوما حالمو گرفت! واسه عید

...

یک ساعت امروز وقتم رو گذاشتم برا نوشتتش

از ساعت شش تا هفت نشستم پای تکمیل پروپزالش 

دیشب هم دو تا فایل کتاب تعمیرات گرفتم یک نگاهی بهش بندازم

صبح دلخوری تازه ای به بار آورد. ..

احتمالا چند روزی قهر باشم

الان هم احتمالا می رم سراغ درس خوندن

امروز سعی کردم کمی مفید باشم

صبح ناخن های پسرم، دخترم و خودم رو کوتاه کردم

پسرم رو حمام بردم

فایل مربوط به طرح عید و هنر و داستان رو برای بچه ها در شاد ارسال کردم

ناهار ماکارونی گذاشتم

تمام لباس های کمدم رو مرتب کردم

پاچه ی نیمه دوخته شده ی شلوار همسرم رو بعد از دو سه ماه کامل کردم

به جوجه مرغ آب و غذا دادم

...

امروز یک بخشی از ظرف ها رو شستم

حیاط رو شستم 

باغچه رو آب دادم

به جوجه غذا دادم

ناهار شامی پختم

و از همه مهم تر

ده تا تست زبان تخصصی سال 89 رو زدم

خیلی ذهنم درگیر رفتگان!  

بعد کلی سال فهمیدم من یه کم تو این قضیه افراط می کنم...